Deudic | یک چراغ | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

✘ Close


Total search result: 34 (1579 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Haben Sie noch eine Birne extra? U	یک چراغ [برق] اضافه دارید؟ [اصطلاح روزمره]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	Ampel {f} U	چراغ راهنمایی
	Warnlicht {n} U	چراغ اخطار
	Rücklichter {pl} U	چراغ عقب ماشین
	Glühbirne {f} U	چراغ
	ausmachen U	خاموش کردن [برق چراغ]
	ausschalten U	خاموش کردن [برق چراغ]
	abschalten U	خاموش کردن [برق چراغ]
	ausknipsen U	خاموش کردن [برق چراغ] [اصطلاح روزمره]
	die Lampen ausschalten U	[چراغ ] لامپ ها را خاموش کردن
	Rolle für Standbein U	چرخ پایه [میز یا مجسمه یا چراغ]
	das Abblendlicht einschalten U	چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
	abstellen U	خاموش کردن [موتور یا چراغ]
	ausgehen [Licht, Feuer, Kerze; Zigarette] U	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
	verlöschen [Feuer; Kerze] U	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار] [شاعرانه]
	Druckknopf {m} U	تکمه فشاری [در زنگ اخبار، چراغ برق]
	Beleuchtungskörper {m} U	چراغ
	Fernlicht {n} U	چراغ بالا [در اتومبیل]
	Blinklicht {n} U	چراغ چشمک زن [اتومبیل]
	Blinker {m} U	چراغ چشمک زن [اتومبیل]
	Deckenbeleuchtung {f} U	چراغ سقف
	Bestrahlungslampe {f} U	چراغ پرتو درمانی
	Blinken {n} U	علامت به وسیله چراغ
	Blinkzeichen {n} U	علامت چراغ راهنما
	Blendlaterne {f} U	چراغ مخصوص دزدی
	Deckenleuchte {f} U	چراغ سقف
	Blinkleuchte {f} U	چراغ چشمک زن
	Blinkfeuer {n} U	چراغ چشمک زن
	Stehlampe {f} U	چراغ پایه دار
	Stehlampen {pl} U	چراغ های پایه دار
	Die Warnleuchte dürfte ausgefallen sein. U	چراغ خطر به نظر می رسد دچار نقص فنی شده است.
	Bremsleuchte {f} U	چراغ ترمز
	Deckenlampe {f} U	چراغ سقف
	Bremslicht {n} U	چراغ ترمز
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

1	zumachen / abmachen / anmachen
0	معادل کاسه چراغ خودرو در آلمانی چیست؟
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy